Bi-Quarterly Quran and Religious Enlightenment

نوع مقاله : مقاله علمی پژوهشی

نویسندگان

1 استادیار گروه زبان و ادبیات عربی، دانشگاه پیام نورتهران، ایران

2 عضو هیأت علمی گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه پیام نور تهران، ایران

چکیده

ترجمه‌ی قرآن کریم به عنوان کتابی آسمانی، از اهمیت بالایی برخوردار است و از میان دو رویکرد کلی ترجمه، یعنی ترجمه-ی مقصدگرا و مبدأگرا که هر کدام ویژگی‌های خاص خود دارد؛ ترجمه مبدأگرا بهترین نوع ترجمه برای آن است تا مفاهیم حیات بخش آن، با کمترین تغییر به زبان مقصد انتقال یابد. آنتوان برمن نظریه‌ای دارد که در آن به سیزده عامل انحراف ترجمه از متن اصلی اشاره می‌کند. در این جستار، سه مؤلفه‌ی شفاف-سازی، غنازدایی کمی و غنازدایی کیفی، در ترجمه‌ی ناصر مکارم شیرازی و حسین انصاریان در سوره‌ی‌ مبارکه‌ی النبأ مورد مطالعه قرار گرفته است. در این مقاله سعی بر آن است تا با بهره‌گیری از روش توصیفی- تحلیلی به بررسی و تحلیل متون آن بر پایه‌ی مقابله‌ی متن مقصد با متن مبدأ پرداخته و به این پرسش‌ها پاسخ دهد: آیا سه عامل شفاف‌سازی، غنازدایی کمی و کیفی نظریه‌ی برمن، در ترجمه‌ی مکارم و انصاریان وجود دارد؟ اگر وجود دارد تا چه حد است؟ و نقش کدام‌یک بیشتر است؟ یافته‌های پژوهش حاکی از آن است که از میان سه مؤلفه‌ی بررسی شده، بیشترین تعداد از آنِ مؤلفه‌ی شفاف‌سازی است که میل به توضیح را در نزد دو مترجم نشان می‌دهد. برخی تصویرسازی‌ها و تمثیل‌های بی بدیل آیات در متن مبدأ نیز، به خوبی در متن مقصد، معادل سازی نشده و لذا ترجمه بنا بر نظریه‌ی برمن، در جاهایی دچار تحریف شفاف‌سازی و غنازدایی گشته-است.

کلیدواژه‌ها

موضوعات